بارادباراد، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

باراد مامان

ما رفتیم کرج

1393/12/11 9:20
نویسنده : مهسا کاظمی
116 بازدید
اشتراک گذاری

پسر گلم،

برای زندگی رفتیم کرجبای بای

دلیل اصلیش هم تو بودیگیج خونه تهران یه خونه 40 متری بود که هیچ جایی برای بازی نداشتی، درو که باز میکردی خیابون بودخندونک خیلی از این موضوع ناراحت بودیم هممون.محله خیلی بدی داشتیم. دوست نداشتم تو توی اون محل بزرگ بشی برای همین هم تصمیم گرفتیم بریم کرج تا هم نزدیک مامان مریم باشیم و هم توی یه خونه بزرگ و محله خوب رشد کنی.جابه جایی خیلی برای هممون سخت بود.هم من و بابایی اذیت شدیم و هم تو به خاطر اینکه ما مشغول کار و بار بودیم نمی تونستیم زیاد به تو رسیدگی کنیم و تو همش نق میزدیبی حوصله

ولی خوب خدا رو شکر آخر خوبی داشت. خونمون بزرگ و آرومه خیلی توش راحتیم. درسته راه یه کمی اذیتمون میکنه ولی میارزه.تو توی این چند روزه هنوز به فضای خونه عادت نکردی. یه کم میترسی انگار. میخوای بری توی اتاق خوابها دست منم میگیری که تنها نباشی.ترسوترسو

شبها هم که کلا من اجازه ندارم ازبغلت تکون بخورم.تا برمیگردم میگی مامان و خودتو میندازی تو بغل من. امیدوارم زودتر عادت کنی عزیز دلم

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مادر بزرگ
4 فروردین 94 14:21
جای هیچکس را هیچکس دیگر نمیتواند پر کند ! مهربانم : تولدت مبارک