هشت ماهگی
پسر گل مامان،
تو هشت ماهگی خیلی دقتت رو کارات بیشتر شده، کارای جدید یاد گرفتی.موهای مامانو شونه میکنی
وقتی بهت میگیم الو، هرچی دم دستت باشه میذاری رو گوشت
واایییییییی یه چند روزی هست که خروسک گرفتی، هوا هم که کثیفه هی سرفه هات بیشتر میشهبرای همین هم یه روز که هوا خیلی بد بود و مهد کودک هم تعطیل بود، برای اولین بار گذاشتیمت کرج پیش مامان مریم، انگار خیلی بچه خوبی بودی
عاشق وسایل سیم دار مثل شارژر موبایل و سیم تلفن و ... هستی.
جدیداً وقتی صبح ها می برمت مهد کودک نمی خوای بری بغل خاله شهناز.با چشمای قشنگت میخندی که دل منو ببری و من از پیشت نرم. الهی بمیرم برات.کاش شرایط طور دیگه ای بود
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی