دو سال و ده ماهگی
باراد عزیزم،
خیلی وقته که فرصت نکردم بیام و برات بنویسم.راستش یکم درگیری هامون زیاد شده این روزها از صبح تا عصر که سرکار یه مدت خیییلی طولانی هم تو مسیر رفت و آمد خیلی سخت میگذره بهم مامانیمیدونم که به تو و بابایی مهربون هم خیلی داره سخت میگذره ولی فعلا چاره ای نداریم جز اینکه به خاطر یه آب و هوای بهتر و یه خونه بزرگتر و نزدیک بودن به خانواده مجبوریم این زحمت ها رو به جون بخریم. ولی واقعا این حرفا رو فقط بزار به حساب یه درد و دل مادر و پسری همه این سختی ها و مشکلات رو حاضرم یه تاج گل کنم و بزنم به سرت تا بدونی دنیا دنیا مشکل در برابر یه لحظه شیرین زبونی ها و خنده های تو هیچه. خیلی دوستت دارم باراد هر چه بزرگتر میشی و باهام ارتباط کلامی بهتری برقرار میکنی بیشتر بهت احساس وابستگی میکنم دوست دارم تمام سعی ام رو بکنم تا تو شاد باشی و احساس خستگی نکنی ولی میدونم که بعضی وقتا موفق نیستم. بگذریم....
خیلی پسر آقایی شدی تمام شعر های مهد کودکت رو که فریده جون(مربی 2-3 سالگیت) برات میخونه حفظ کردی و به زبون شیرین خودت میخونیشون اونی که از همه بهتر بلدی اینه:
زرد و زرد طلا طلا برگ درختان
سرد و سرد باز خزان توی گلستان
برگ اومده روی هوا مثل پرنده
باد اومده روی زمین مثل خزنده
قار و قار کلاغکی بر لب دیوار
پرنده نشسته روی درختان
پاییزه و پاییزه برگ درخت میریزه
هوا شده کمی سرد روی زمین پر از برگ
میخوام نباشم وقتی اینو با اون لهجه قشنگت میخونی و دستاتو تکون میدی
از پوشک گرفتمت خیلی راحت به هوای در توالت فرنگی که عکس مرد عنکبوتی داره خیلی مشتاقی که بری دستشویی
راستی خیلی علاقه به آب پاش داری... تو این ظرف های شیشه شور آب پر کردم هی میپاشی به در و دیوار و ماشین لباسشویی
120 تا ماشین فلزی داری که باهاشون هی ترافیک درست میکنی و من دوباره میچینم سر جاشون
علاقه بسیار زیادی به موسیقی مخصوصا پیانو داری. به پیانوی اسباب بازی برات خریدم که حتی بلدی انگشت های کوچولوت رو چجوری روشون حرکت بدی
عاشق بابا اسی و مادر جونی فقط این دو تا هستن که باهاشون تلفنی صحبت میکنی
امیدوارم همیشه سایشون بالای سرت باشه و رشد و موفقیتت رو ببنن پسر گلم